loading...

شیهه‌ی ابدیِ اسبی حین زاییدن

بازدید : 343
چهارشنبه 29 مهر 1399 زمان : 20:37

* درست است که من خدای قضاوت‌های زودهنگام‌ هستم اما او هم این‌قدر دروغ‌های کوچک و بی‌اهمیت گفته که حتی وقتی می‌گوید هوا بارانی‌ست، هواشناسی را چندبار چک می‌کنم مگر دوباره دروغ گفته باشد. چه رسد به چیزهای دیگر ...

* از خستگی، بدنم دارد ناپدید می‌شود ...

* گاهی با خودم می‌گویم کاش پوست تن‌اش را کنده بودم ... این‌طوری دیگر نه دهان داشت که دروغ بگوید و من هم در زمستان بی‌لباس نمی‌ماندم ...

* شاید هم باید چشم‌هایش را از کاسه درمی‌آوردم تا آخرین تصویری که به یادمی‌آورد صورت من باشد؛ صورتِ من که ایستاده‌ام بالای سرش!

* ذهن من بی‌زمان است و برای همین خیال می‌کنم همه باید همان‌طور که بودند، بمانند که زکی! زمان آدم‌ها را له و لورده می‌کند ...

* حالا به خودش نمی‌گویم چرا دروغ‌های کوچک می‌گوید ... چون هم قول داده‌ام به خودم که زرت و پرت در مورد مسائلی که به من مربوط نیست نکنم که البته هراز گاهی می‌کنم و هم این‌که گفتن‌هایم به او دارد شبیه یاوه می‌شود ... و اصلن دلم نمی‌خواهد یاوه‌گویی کنم ...

جینگـ♡لـی جینگـ♕لـی. قنــاری/:
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی