* به شوخی به من گفت که من در مورد فلان مسئله به تو چیزی نمیگویم که ناراحتت نکنم ... جدی گفتم که این هم از بدبختی توست که با آدمیمثل من در مورد این چیزها حرف نمیزنی ... سرش را تکان داد که حق با توست ...
* دیروز نزدیک ظهر بود که کوتاه داشتم با (...) چت میکردم ... گفت وجودت در زندگیام حیاتیست ... از خوشحالی میخواستم موبایلم را در قلبم غرق کنم ...
* وقتی کسی همیشه و یکسان و یکدست دوستم دارد، حاضرم چشمهایم را بهش ببخشم ...